زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 2:33 قبل از ظهر
نام کاربری :
پسورد :

آخرین اخبار و اطلاعیه ها

کاربر گرامی:اگر تازه ثبت نام کرده اید لطفا قوانین انجمن را بخوانید،تا با مشکلی روبه رو نشوید.


تاپیک سایت های مفید و کاربردی
•´¯`•.چت روم تالار گفتمان اسکینک دات آی آر .•´¯`•
تاپیک جامع تغییر نام کاربری اعضای اسکینک

پاسخ جدید
تعداد بازدید 270
نویسنده پیام
mrbamram
آنلاین

ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
کپی ازاد/وقایع محرم
به نام خدا
سلام به همگی
در این پست قصد داریم وقایع روزانه محرم را قرار دهیم. فرقی نداره چه سایتی دارید چه کانالی دارید لطفا همگی این مطالبو کپی کنید تا همگی وقایع محرم رو بدونن.
کسانی هم که قصد کمک دارند به خصوص گرافیک کار(میتونن بهم خصوصی بدن).اجرتون با خود اقا
خواهشم از همه عزیزان اینه که لطفا و لطفا و لطفا اسپم ندید هر سوالی دارید خصوصی در خدمتتون هستم
منبع تمامی قسمت ها وبسایت داستان فارسی هستش
موفق باشید

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


سه شنبه 13 مهر 1395 - 15:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از mrbamram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: wolf_tired & mjr & hadi111 & desire &
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 1 RE کپی ازاد/وقایع محرم
روز اول محرم:منزل قصر بنى مقاتل



وقایع روزانه محرم



امام علیه‏السلامروز چهارشنبه اول ماه محرم‌الحرام سال شصت‌ویک هجرى بر این منزل وارد شدند.



عمرو بن مشرقى گفت: با پسرعمویم بر امام حسین علیه‏السلاموارد شدم و آن حضرت در «قصر بنى مقاتل» بود و بر او سلام کردیم، امام پرسید: آیا به یارى من مى‏ آیى؟!



من گفتم: مردى هستم که عائله زیادى دارم و مال بسیارى از مردم نزد من است و

نمی‌دانم کار به کجا مى ‏انجامد و خوش ندارم امانت مردم از بین برود؛ و

پسرعمویم نیز همانند من پاسخ داد.



امام علیه‏السلام فرمود: پس از اینجا بروید که هر کس فریاد ما را بشنود و

یا ما را ببیند و لبیک نگوید و به فریاد برنخیزد، بر خداوند است که او را

به بینى در آتش اندازد.



عقبه بن سمعان مى‏ گوید: در اواخر شب، امام حسین علیه‏السلام دستور داد از «قصر بنى مقاتل» آب برداشته و کوچ کنیم، چون حرکت کردیم و ساعتى رکاب زدیم امام علیه‏السلام

همان‌گونه که سوار بود مختصرى به خواب رفت، سپس بیدار شد درحالی‌ که مى‏

فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و الحمدالله رب‌العالمین» و دو یا سه

مرتبه این جمله را تکرار کرد.



على بن الحسین علیه‏السلام روى به پدر نمود و گفت: اى پدر! جانم به فدای تو باد، خدا را حمد کردیم و آیه استرجاع خواندى، علت چیست؟



امام (ع)فرمود: پسرم! در اثنای راه مختصرى بخواب رفتم شخصى را دیدم که سوار

بر اسب بود و گفت: این قوم سیر مى ‏کنند و اجل هم به‌ سوی آنان درحرکت

است، دانستم که خبر مرگ ماست که به ما داده‌شده است.



امام علیه‏السلام فرمود: سوگند به آن‌کسی که بازگشت بندگان به‌سوی اوست ما

برحقیم. على بن الحسین علیه‏السلام گفت: پس ما را باکى از مرگ نیست که

بمیریم و بر حق باشیم.



امام علیه‏السلام فرمود: خداوند تو را جزاى خیر دهد آن‌گونه که پدرى را به فرزندش جزاى خیر دهد.



چون سپیده صبح دمید، امام پیاده شد و نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و

با یاران خود حرکت کردند؛ حر مى‏ خواست آن حضرت را به سمت کوفه حرکت دهد

ولى امام به‌شدت امتناع مى‏ کرد تا چاشتگاه که به «نینوا» رسیدند، ناگاه

سوارى از دور پدیدار شد که مسلح بود و از کوفه مى‏ آمد، همه ایستادند و او

را تماشا مى‏ کردند، همین‌که رسید به حر و همراهانش سلام کرد بی‌آنکه به

امام حسین و اصحابش سلام کند، و بعد مکتوبى را به دست حر داد که از

عبیدالله بن زیاد بود به این مضمون:



چون نامه من به تو رسید و فرستاده من نزد تو آید، حسین را نگاه‌دار و کار

را بر او تنگ گیر، و او را فرود میاور مگر در بیابان بى سنگر و بدون آب! و

من به قاصد گفته ‏ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد،

والسلام.



حر خدمت امام آمد و نامه را براى آن حضرت قرائت کرد، امام به او فرمود: بگذار در «نینوا»و یا «غاضریات» و یا «شفیه» فرود آییم.



حر گفت: ممکن نیست زیرا عبیدالله این آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!



زهیر گفت: به خدا سوگند چنان مى ‏بینم که پس‌ از این کار سخت‏تر گردد، اى

پسر رسول خدا! قتال با این گروه در این ساعت براى ما آسان‌تر است از جنگ با

آن‌ها که بعد از این مى‏ آیند، به جان خودم قسم که بعد از ایشان کسانى

آیند که ما طاقت مبارزه، با آن‌ها را نداریم.



امام علیه‏السلام فرمود: من ابتدا به جنگ با این جماعت نمی‌کنم.



پس آن حضرت به حر التفات کرد و فرمود: کمى جلوتر برویم! پس مقدارى از مسافت

را امام علیه‏السلام با حر و همراهانش پیمودند تا به زمین «کربلا» رسیدند.



مهدی کرمی

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


سه شنبه 13 مهر 1395 - 15:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از mrbamram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: wolf_tired / mjr / hadi111 / desire / payapad /
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 2 RE کپی ازاد/وقایع محرم
روز دوم محرم:ورود به کربلا

وقایع روز دوم محرم

کاروان امام پس از حرکت و طی مسیری کوتاه به منطقه‌ای رملی ‏که با نخلستان و تپه ماهوری احاطه شده بود رسید. وقتی به آن جا رسیدند، حضرت ‏فرمود: نام این زمین چیست؟ عرض شد: کربلا.حضرت فرمود: پروردگارا! از اندوه و بلا به ‏تو پناه می‌برم. سپس حضرت فرمود:

توقف کنید و رحل اقامت بیفکنید. به خدا این جا ‏محل خوابیدن شتران ما و جای
ریخته شدن خون ما و قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در ‏این جا حریم حرمت ما
شکسته می‌شود و جدم همین را به من خبر داده است…‏سپس اصحاب امام پیاده شدند
و حر و لشکرش هم در ناحیه دیگری مقابل امام پیاده ‏شدند. حضرت در گوشه‌ای
نشست و به اصلاح شمشیر خود پرداخت در حالی که این ‏شعار را می‌خواند:

ای روزگار! چه بسیار صبح و شام که صاحب و طالب حق کشته گشته ‏و روزگار بدل
نمی‌پذیرد و امور به خدای بزرگ بازمی‌گردد و هر موجود زنده‌ای این راه را
که ‏من رفتم خواهد رفت.زنان حرم ناله سردادند… ام ‏کلثوم صدا می‌زد ای وای
یا محمد، ای وای یا علی، ای وام مادرم، ای وای یا فاطمه، ای ‏وای یا حسن،
ای وای یا حسین، ای وای از بیچارگی بعد از تو یا اباعبدالله!‏هنگامی که قافله کربلا به منزل رسید و لشکر حر جلوی امام حسین (ع)و اصحابش را ‏گرفت و خبر می‌رسید که از کوفه لشکر آماده آمدن به کربلاست، جریان واضح گشت و ‏معلوم شد که حسین (ع)
و یاران همراهش کشته می‌شوند. ابی‌عبدالله یارانش را جمع ‏کرد و خطبه‌ای
خواند و پس از حمدوثنای الهی فرمود: اما بعد ای اصحاب من، می‌بینید که ‏چه
پیش آمده است. یعنی صحبت از کشته شدن است. خیلی مختصر می‌فرماید: از عمر ما
به همین ‏اندازه باقی مانده است.از آن جمله فرمایشات امام حسین (ع) است که
می‌فرماید:آیا ‏نمی‌بینید که کار به جایی رسیده که حق پایمال شده و به آن
عمل نمی‌شود و باطل رواج ‏یافته است و به معروف عمل نمی‌شود و از منکر نهی
نمی گردد جا دارد که مومن آرزوی ‏مرگ کند اما من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و
زندگی با این ظالمها جز ذلت نیست.‏مقصود آن حضرت را اصحاب فهمیدند و اعلام
جان نثاری کردند. خورشید خود را به معرکه ‏رسانده و گرمای طاقت‌فرسایش
امان همه را ربوده بود و تشنگی بر هر دو سپاه غلبه ‏کرده بود امام (ع)
دستور داد که به همه سپاه حر و اسبهای آنان آب بدهند و آنان را ‏سیراب کنند
و امام (ع) و یاران هم آب نوشیدند.‏همچنین در این روز امام حسین (ع)
اولین خطبه خود برای سپاه حر را خواندند. آفتاب به ‏وسط آسمان رسیده بود
هنگام نماز ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر کرد ‏اذان بگوید: سپس
امام (ع) با عبا، ردا و نعلین بعد از حمد و سپاس خداوند چنین فرمود: ای
مردم، من از خدای شما و شما پوزش می‌طلبم من پیش شما نیامدم مگر وقتی‌که
‏نامه‌هایتان رسید قبل از اینکه من شما را بیابم، نامه‌های شما به من رسید
که ما را ‏امامی نیست، شاید خداوند ما را بر هدایت مجتمع کند اگر بر همان
گفتار هستید، من به‌سوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمان‌های خود،
آن‌گونه که من اطمینان یابم، به من ‏قول می‌دهید به سرزمین شما وارد
می‌شوم. آن‌ها ساکت بودند به مؤذن گفته شد اذان را ‏بگوید امام (ع) به حر
گفت تو با یارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نیز به همراه ‏تو
نماز می‌خوانیم سپس امام با آن‌ها نماز خواند.

مهدی کرمی

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


سه شنبه 13 مهر 1395 - 15:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از mrbamram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: wolf_tired / mjr / hadi111 / desire / payapad /
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 4 RE کپی ازاد/وقایع محرم
وقایع روزسوم محرم:اعزام لشکربه سوی کربلا

وقایع روزسوم محرم:اعزام لشکربه سوی کربلا


عمر بن سعد یک روز بعد از ورود امام به کربلا
یعنی روز سوم محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالی کوفه وارد کربلا شد.‏ برخی
نوشته‌اند که قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا
سوگند می‌دهیم که از این کار (مقابله با امام حسین (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسین
مشو، زیرا این باعث دشمنی میان ما و بنی‌هاشم می‌شود. عمر بن سعد نزد
‏عبیدالله رفت و استعفا کرد ولی عبیدالله استعفای او را نپذیرفت و او تسلیم
شد.برخی از ‏تاریخ نویسان نوشته‌اند عمر بن سعد دو پسر داشت یکی به نام
حفص که پدر را تشویق و ‏ترغیب به رفتن می‌کرد تا با امام (ع) مقاتله کند
ولی فرزند دیگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنین کاری بر حذر می‌داشت و
سرانجام حفص نیز با پدرش راهی کربلا شد.‏

از وقایعی که در روز سوم محرم‌الحرام ذکرشده این است که امام (ع)
قسمتی از زمین ‏کربلا را که قبرش در آن واقع است از اهل نینوا و غاضریه به
شصت هزار درهم خریداری ‏کرد و با آن‌ها شرط کرد که مردم را برای زیارت
قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز ‏میهمانی کنند.‏سان بن فائد
می‌گوید من نزد عبیدالله بودم که نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه
‏چنین آمده بود چون من با سپاهیانم در برابر حسین و یارانش پیاده شدم قاصدی
نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جویا شوم او در جواب گفت: اهالی این شهر
برای من نامه ‏نوشته و نمایندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت
کرده‌اند.

عبیدالله چون نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما
گرفتارشده امید نجات دارد! ولی حالا ‏وقت فرار نیست.‏عبیدالله به عمر بن
سعد نوشت نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم از حسین بن ‏علی بخواه تا
او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند، اگر چنین نکرد ما نظر خود را خواهیم
‏نوشت!چون این نامه به دست عمر بن سعد رسید گفت: می‌پندارم که عبیدالله بن
زیاد ‏خواهان عافیت و صلح نیست عمر بن سعد، نامه عبیدالله بن زیاد را به
اطلاع امام حسین ‏نرساند زیرا می‌دانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت
نخواهد کرد.‏عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، اندیشه
اعزام سپاهی انبوه را در سر ‏می‌پروراند و بعضی نوشته‌اند که مردم کوفه جنگ
کردن با امام حسین (ع)
را ناخوش ‏می‌داشتند و هر کس را به جنگ آن حضرت روانه می‌کردند بازمی‌گشت
عبیدالله بن زیاد ‏شخصی را به نام سویدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در این
مسئله (فرار از جنگ) تحقیق کند ‏و متخلفان را نزد او برد و او یک نفر شامی
را که برای انجام امر مهمی از لشکرگاه به ‏کوفه آمده بود، گرفته و نزد
عبیدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامی را از تنش جدا ‏نمایند تا کسی
جرئت سرپیچی از دستورات او را نکند! نوشته‌اند که آن مرد شامی برای ‏طلب
میراث به کوفه آمده بود.عبیدالله شخصاً از کوفه به‌طرف نخیله حرکت کرد و
کسی را نزد حصین بن تمیم که به ‏قادسیه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار
هزار نفر که با او بودند به نخیله آمد، سپس کثر ‏بن شهاب حارثی، محمد بن
اشعث، قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه را طلب کرد و ‏گفت: در شهر کوفه گردش
کنید و مردم را به طاعت و فرمان بردای از یزید و من فرمان ‏دهید و آنان را
از نافرمانی و برپا کردن فتنه بر حذر دارید و آنان را به لشکرگاه
فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل کردند و سه نفر از آن‌ها به نخلیه
نزد عبیدالله بازگشتند ‏و کثیر بن شهاب در کوفه ماند و در میان کوچه‌ها و
گذرگاه‌ها می‌گشت و مردم را به ‏پیوستن به لشکر عبیدالله تشویق می‌کرد و
آنان را از یاری امام حسین (ع)
بر حذر ‏می‌داشت.‏عبیدالله گروهی سواره را بین خود و عمر بن سعد قرار داد
که هنگام نیاز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخیله
بود شخصی به نام عمار بن ابی سلمه ‏تصمیم گرفت که او را ترور کند ولی موفق
نشد و به‌طرف کربلا حرکت کرد و به امام ‏ملحق و شهید شد.‏

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


چهارشنبه 14 مهر 1395 - 16:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از mrbamram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: hadi111 / desire / payapad /
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 5 RE کپی ازاد/وقایع محرم
اعزام لشکر یزید به کربلا

هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهی‌الیه افق برنخاسته بود که کنانه بن ‏عتیق به کاروان امام حسین (ع) ملحق شد. کنانه بن عتیق پیرمردی از شهدای کربلاست که در حمله نخست به ‏شهادت رسید و از عابدان و قاریان آن شهر بود و در ایامی که سیدالشهدا (ع) به کربلا ‏رسید، خود را به آن حضرت رساند. کنانه یکی از اصحاب امام علی (ع) بود که در رکاب آن ‏حضرت یک پای خود را ازدست‌داده بود.‏

همچنین در این روز عبیدالله ‏بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گردآورد و خود
به منبر رفت و گفت:ای مردم! شما آل ابی ‏سفیان را آزمودید و آن‌ها را
چنان‌که می‌خواستید یافتید، یزید را می‌شناسید که دارای سیره ‏و طریقه‌ای
نیکو است و به زیردستان احسان می‌کند و عطایای او بجاست. پدرش نیز ‏چنین
بود و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی
نزد ‏من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین ‏بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.‏

سپس از منبر به زیر آمد و برای مردم شام نیز عطایایی مقرر کرد و دستور داد
تا در تمام ‏شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند و خود و همراهانش
به‌سوی نخیله ‏حرکت کرد و حصین بن نمیر، حجار بن ابجر، شبث بن ربعی و شمر
بن ذی‌الجوشن را به کربلا ‏گسیل کرد که عمر بن سعد را در جنگ با حسین کمک
کنند.

پس از اعزام عمر بن سعد به ‏کربلا، شمر بن ذی‌الجوشن اولین فردی بود که با چهار هزار نفر سپاهی آزموده برای جنگ ‏با امام حسین (ع)
اعلام آمادگی کرد و بعد یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر، حصین بن ‏نصیر
با چهار هزار نفر، مضایربن وهینه با سه هزار نفر و نصر بن حرثه با دو هزار
نفر ‏که جمعاً بیست هزار نفر می‌شدند به‌سوی کربلا رفتند.

مهدی کرمی

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


پنجشنبه 15 مهر 1395 - 16:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از mrbamram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: desire / payapad /
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 6 RE کپی ازاد/وقایع محرم
روز پنجم محرم:اعزام شبث بن ربعی به کربلا

در روز پنجم محرم‌الحرام سال ۶۱ هجرى قمرى عبیدالله
بن زیاد مردی را به ‏دنبال شبث بن ربعی فرستاد تا وی را به کربلا گسیل
کند. شبث بن ربعی در آن روز خود را به بیماری زده بود و قصد داشت که ‏ابن
زیاد او را از رفتن به کربلا معاف کند ولی عبیداللهبن زیاد برای او پیغام فرستاد که ‏مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن
فرموده است چون به مؤمنین رسند گویند از ‏ایمان آورندگانیم و هنگامی‌که به
نزد یاران خود که همان شیطان‌اند، روند اظهار دارند ما با ‏شماییم و
مؤمنین را به سخره می‌گیریم و به او خاطرنشان ساخت که اگر بر فرمان ما
‏گردن می‌نهی و در اطاعت مایی، در نزد ما باید حاضر شوی.‏شبث بن ربعی
شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتواند به‌خوبی تشخیص دهد. ابن
‏زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود بنشاند و گفت: باید به کربلا روی، پس
شبث قبول کرد ‏و عبیدالله
او را به همراه هزار سوار به‌سوی کربلا گسیل داشت.‏پس عبیدالله بن زیاد به
شخصی به نام زحربن قیص با پانصد سوار مأموریت داد که بر ‏جسر(پل) صداه
ایستاده و از حرکت کسانی که به عزم یاری امام حسین (ع)
از کوفه خارج ‏می‌شوند جلوگیری کند. فردی به نام عامر بن ابی سلامه که
عازم بود برای پیوستن به ‏امام (ع) از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت،
زحربن قیس به او گفت: من از تصمیم ‏تو آگاهم که می‌خواهی حسین را یاری کنی
بازگرد! ولی عامربن ابی سلامه به زحربن ‏قیس و سپاهش حمله‌ور شد و از میان
سپاهیان گذشت و کسی جرأت نکرد تا او را دنبال ‏کند. عامر خود را به کربلا
رساند و به امام حسین (ع)ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت ‏نائل آمد او از اصحاب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بود که چندین جنگ در رکاب آن ‏حضرت شمشیر زده است.

مهدی کرمی

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


جمعه 16 مهر 1395 - 10:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از mrbamram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: desire / payapad /
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
sharim-bi-aman
آفلاین



ارسال‌ها : 62
عضویت: 8 /4 /1395
تعداد اخطار: 5
تشکرها : 17
تشکر شده : 32
پاسخ : 7 RE کپی ازاد/وقایع محرم
1400 سال پیش یه جنگی شده

شما دیگه ول کن نیستید

امضا کاربر
ویرایش شد


جمعه 16 مهر 1395 - 20:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
payapad
آفلاین



ارسال‌ها : 204
عضویت: 10 /8 /1394
سن: 15
تعداد اخطار: 1
تشکرها : 236
تشکر شده : 125
پاسخ : 8 RE کپی ازاد/وقایع محرم
نقل قول از sharim-bi-aman
1400 سال پیش یه جنگی شده

شما دیگه ول کن نیستید

همون جنگ ، با کل دین برابری می کنه
اگه امروز می بینی ایران برخلاف همسایه هاش امنیت داره ، بخاطر درسی هست که از عاشورا گرفتیم

چطوره که وقتی اسم کوروش که مال 4 هزار سال پیش هست میاد ؛ نماد خیلی خوبه و ... ولی عاشورا ، چون مال هزار و چهارصد سال پیش هست ؛ قدیمی شده ؟


امضا کاربر



جمعه 16 مهر 1395 - 21:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از payapad به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mrbamram /
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
sharim-bi-aman
آفلاین



ارسال‌ها : 62
عضویت: 8 /4 /1395
تعداد اخطار: 5
تشکرها : 17
تشکر شده : 32
پاسخ : 9 RE کپی ازاد/وقایع محرم
نقل قول از payapad
نقل قول از sharim-bi-aman
1400 سال پیش یه جنگی شده

شما دیگه ول کن نیستید

همون جنگ ، با کل دین برابری می کنه
اگه امروز می بینی ایران برخلاف همسایه هاش امنیت داره ، بخاطر درسی هست که از عاشورا گرفتیم

چطوره که وقتی اسم کوروش که مال 4 هزار سال پیش هست میاد ؛ نماد خیلی خوبه و ... ولی عاشورا ، چون مال هزار و چهارصد سال پیش هست ؛ قدیمی شده ؟


اتفاقا من خودم مخالفم که ملت از کوروش بت بسازن و گذشته رو نبش قبر کنن... کلا هرچی زیاد پشتش هیاهو باشه تابو میشه
به نظرت چرا از کشور ایران یه کشور جهان سومی یاد میکنن به خاطر همین عقاید فسیل شده هست کاری که این ملت میکنن
هیچ فرقی با بت پرستی زمان جاهلیت اعراب (که ادامه داره) نداره وقتی عید کلی آدم میره کنار مقبره کوروش یعنی سنگ پرستی
یا وقتی ضریح حسین ابن علی تو شهر های ایران میگردونن مردم به خاطرش دست و پا میشکنن طبیعیه که جهان سومی باشیم
درباره امنیت هم ایران داره نون فرمانده های متفکرشو میخوره لطفا خرافاتی نباشیم همسایه های کشور ایران که یه مشت عرب بی بخار هستن
وقتی داعش میاد توشهرشون جیگر ندارن جلوش وایسن و فرار میکنن نباید هم امنیت داشته باشن (یمن .سوریه . عراق) چرا . یه بار نمیشنوی
بگن دانمارک یا سوییس اشغال شده. برادر عاقل باش دست به دامن خرافات نباش کودتای ترکیه یک ساعت نکشید آشوب گر ها سرکوب شدن
اگه این کودتا تو عراق بود کلی کودک بی گناه کلی زن کلی انسان کشته میشد و چندین ماه هم ادامه داشت چرا چون سرانشون بی کفایته
اگه دروغ میگم بگو دروغ میگی ....چینی ها رفتن کره مریخ شاشیدن و برگشن ماه هنوز درگیر اینم قاتل بروسلی کی بود

امضا کاربر
ویرایش شد


جمعه 16 مهر 1395 - 23:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 10 RE کپی ازاد/وقایع محرم
نقل قول از sharim-bi-aman
1400 سال پیش یه جنگی شده

شما دیگه ول کن نیستید

ملت کوروش کبیر خوبه اون بالا نوشتم لطفا اسپم ندید اگر شعورت میرسید میفهمیدی که رعایت ادب واجبه
ملت کورش دین اسلام دین مهربانیه هم اینکه شعور نمیرسه اسپم ندی یعنی از دین بدور بودی چون دین میگه اخلاق و مهربونی

امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


شنبه 17 مهر 1395 - 16:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک
mrbamram
آفلاین



ارسال‌ها : 1507
عضویت: 10 /2 /1394
تعداد اخطار: 3
تشکرها : 436
تشکر شده : 611
پاسخ : 11 RE کپی ازاد/وقایع محرم
نقل قول از payapad
نقل قول از sharim-bi-aman
1400 سال پیش یه جنگی شده

شما دیگه ول کن نیستید

همون جنگ ، با کل دین برابری می کنه
اگه امروز می بینی ایران برخلاف همسایه هاش امنیت داره ، بخاطر درسی هست که از عاشورا گرفتیم

چطوره که وقتی اسم کوروش که مال 4 هزار سال پیش هست میاد ؛ نماد خیلی خوبه و ... ولی عاشورا ، چون مال هزار و چهارصد سال پیش هست ؛ قدیمی شده ؟


درود بر شرفت این جماعت نمیتونن حقایق رو بپذیرن فقط دنبال اختشاش هستن
ممنونم از پاسختون


امضا کاربر
به زودی با یک ایده جدید


شنبه 17 مهر 1395 - 16:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
اطلاعیه جلسه مدیران اسکینک





برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


xتبلیغات
...
X بستن تبلیغات
نمایندگی هاست خرید هاست